جوان آنلاین: مهندس هرمز ذاکری، معاون مرکز تدوین مقررات و ایمنی حمل و نقل وزارت راه و شهرسازی میگوید: «سبک زندگی ایمن را باید به بچهها یاد دهیم، مثل اهمیت دادن به لباس، مصرف آب سالم و غذای سالم و... سبک زندگی در این حوزه و در مراحل بالاتر مهارت رانندگی و ایمنی را آموزش دهیم.» وی میافزاید: «این میزان پرخاشگری و رقابت ناسالم در رانندگی ناشی از عدم آموزش در تمام مراحل زندگی است.»
ایمنی حمل و نقل اساساً به چه معناست؟
اگر در شرایطی باشیم که حادثه وجود نداشته باشد ایمنی نامگذاری میکنیم. ایمنی مفهومی نسبی است، اما هر چقدر تعداد حوادث کمتری در حوزه حمل و نقل شامل تمامی موارد جادهای، هوایی، ریلی و... داشته باشیم، ایمنی بیشتری داریم.
یکی از مشکلات اصلی ما تصادفات رانندگی است. بالطبع هر قدر حوادث کمتر باشد، ایمنی بیشتر است، به این معنا که ما حادثه و فوتی کمتری خواهیم داشت. در واقع خروجی ما باید به گونهای باشد که تعداد کشته و مجروح کمتری داشته باشیم و مفهومی که با ایمنی در حمل و نقل سر و کار داریم در تصادفات ترافیکی بیشتر خود را نمایان میکند. استاندارد مشخصی وجود ندارد و عدد ثابتی نیست و شاخصی هم در دنیا ندارد، اما برای مقایسه ایمنی و شرایط میتوان شاخصها را سنجید و کشورها و منطقهها خود را با یکدیگر قیاس میکنند و حتی خودروها با هم سنجیده میشوند.
معمولاً وقتی کشورها با هم مقایسه میشوند، شاخص، سلامت ایمنی است و اگر چه ایمنی با جان انسانها سر و کار دارد یا شاخص حمل و نقلی برای آن در نظر میگیرند، اما شاخصها به نسبت جمعیت سنجیده میشود. ما هم به نسبت سایر کشورها ایمنی پایینتری داریم. رویکردی که الان توصیه میشود سراغ آن برویم تحت عنوان رویکرد سیستم ایمن است. طبق آن هر تلاشی که برای حمل و نقل انجام میشود چه در حوزه خودرو و چه جاده و چه امداد خودرو و چه آموزش باید منجر به کاهش مجروحیت و فوتیها شود، یعنی ما برای هر اقدامی و استفاده از هر استانداردی در ساخت جاده و خودرو باید کاهش کشتهها و مجروحیت انسانها را داشته باشیم. انسانها مبنا قرار میگیرند و، چون انسان آسیبپذیر و ممکن الخطاست و بنا به شرایط مختلف ممکن است خطایی کند در نتیجه باید این دو مقوله در نظر گرفته شود و طراحیها برای انسان به کار رود تا هر اقدامی برای کاهش آسیبپذیری و حذف خطاهای این انسان ممکنالخطا صورت گیرد.
وضعیت کشور ما به نسبت سایر کشورها در این زمینه چگونه است؟
تعدادی از کشورها عدد مطلق کشتههای بالاتری از ما دارند، اما به نسبت جمعیت، کشور امریکا تقریباً دو برابر ماست و تایلند از ما بیشتر کشته دارد، اما ما جزو کشورهای با عدد بالای کشته هستیم که اگر دهک در نظر بگیریم جزو دهکهای بالایی هستیم. اگر بخواهیم با شاخص در نظر بگیریم از میانگین جهانی بالاتریم. البته در حالت کلی به نسبت جمعیت از کشورهای مشابه با جمعیت بهتر هستیم. اگر با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم وضعیت ما بدتر است و دو و نیم برابر آنها عدد شاخص کشتههای ماست و کشورهایی مثل نروژ و سوئد در این شاخص بسیار بهتر هستند.
با نگاهی به کشورهایی که توانستند شاخص خود را در حد تعادل برقرار کنند چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و نقش آموزش در این زمینه چیست؟
دنیای امروز دنیای تبادل و انتقال دانش است. در حوزه زیرساخت و ناوگان حتماً میتوانیم الگوبرداری کنیم و خود را به سطح لازم برسانیم. به لحاظ آموزشی کشورها متفاوت هستند. میتوان الگوبرداری برای شاخصهها انجام داد، مثلاً در حوزه کنترل رفتار در سرعت و جریمه و تکنولوژی مدیریت سرعت را داشته باشیم. با توجه به سبک زندگی باید به تناسب شرایط موجود ایران و ترکیب جمعیت برنامه مدون و مقررات داشته باشیم. به طور مثال یکی از اساتید این حوزه تأکید داشت که لزوماً راجع به رفتار پر خطر در کتابها نگوییم، بلکه سبک زندگی را به بچهها یاد دهیم، مثل اهمیت به لباس، مصرف آب سالم، غذای سالم و... و در مراحل بعد مهارت رانندگی و ایمنی را آموزش دهیم. به هر حال عادات فرهنگی مردم متفاوت است و بنا به شرایط آب و هوایی هر نقطه از کشور باید برنامه متفاوت داشت و با در نظر گرفتن رفتارها و عادات هر نقطهای از کشور، برنامه آموزشی داشت.
برخی رفتارها از رانندگان در رفتار عمومی و بستر عمومی شکل رقابتی و خودخواهانه میگیرد. نظر شما چیست و در عامل انسانی چگونه میتوان آن را مدیریت کرد؟
در مراحل صدور گواهینامه همچنان در قیاس با سایر کشورها سهلگیری میکنیم. ما سبک زندگی و مهارت رفتاری را قبل از سنین رانندگی یاد نمیگیریم و این در تمام مراحل ساری و جاری است. این میزان پرخاشگری و حس رقابت ناسالم در رانندگی ناشی از آموزش ندیدن در تمام مراحل زندگی است.
در زمینه مقررات ترافیکی در تمام دنیا تعارف ندارند و با تخلفات برخورد شدید میکنند، مقررات سنگین دارند که فراتر از جریمه و نمره منفی است. ما باید این بخش را در کنار مهارت زندگی قرار دهیم تا ایمنی حمل و نقل در بلندمدت تحقق پیدا کند. تغییر رفتار در نتیجه آموزش عمومی است، پس نهادهای آموزشی و دستگاههای متولی مثل جراید و رسانه ملی باید وارد شوند تا رفتارها اصلاح شود.